باز هم افسوس و ...

همانطور که بارها خوانده و شنیده ایم ، ایران از دیرباز مورد هجوم اقوام و ملل گوناگون قرارداشته است . اکنون نیز همچون گذشته مورد هجوم است اما آنچه که اکنون درحال رخ دادن است با گذشته تفاوت بسیار دارد . در گذشته سطح آگاهی عمومی از بسیاری جریانات اندک بوده و تنها براثر محرکهای خاصی همچون فتوای مراجع تقلید یا قیام سردارانی که اکنون جزو افتخارات ملی ما هستند (اگرچه که شاید برخی مورد غضب و یا بی اعتنایی از سوی جریاناتی خاص قرارگرفته اند) اقدام به واکنش می نمودند اما اکنون سطح آگاهی عمومی به مراتب بالاتر و غیرقابل قیاس با گذشته است به گونه ای که واکنش مردم سریعتر و شدیدتر از دولت و برخی مقامات بلندمرتبه می باشد . مدتهاست که ایران به انحاء مختلف مورد هجمه دشمنان ریز و درشتی واقع شده که نیازمند هوشیاری و درایت و سرعت عمل در برخورد با آن میباشیم اما افسوس و صد افسوس که نه تنها این درایت و هوشیاری مشاهده نشده بلکه کندی اقدامات لازم باعث جری تر شدن دشمنان در مطالبات ناحقی شده که گفتن آن دل هر ایرانی را به درد می آورد . وقتی کشورک کوچکی همچون امارات ادعای مالکیت جزایر سه گانه ایران را سرمیدهد و وقتی نام خلیج همیشه فارس به خلیج یا خلیج عربی تغییر میابد و یا وقتی که سهم پنجاه درصدی ایران از دریای مازندران به ۲۵ درصد کاهش میابد نه تنها توقع و خواست عمومی آنست که با واکنش سریع و قاطع و هوشیارانه مسؤولین و مقامات بلندپایه کشور مواجه گردد اما نه تنها چنین نمی شود بلکه در کمال تعجب ، واکنش های منفعلانه و غیرمسؤولانه برخی از مقامات کشوری چاره ای جز انگشت به دهان ماندن مردم را رقم میزند . از قدیم گفته اند وقتی متولی حرمت امامزاده را نگاه نمیدارد چه انتظاری از دیگران میتوان داشت . اکنون هم چنین است وقتی ریاست محترم جمهور با اصرار و درخواست کتبی خواهان حضور در جلسه سران کشورهای عربی حوزه خلیج فارس میشود و در برابر چشمان او برای بار چندم ادعای امارات تکرار میشود و رئیس محترم جمهور نیز هیچ واکنشی در برابر آن از خود نشان نمیدهد . وقتی در همین جلسه بر زیر آرمی که اقدام به جعل عنوان خلیج فارس به خلیج عربی نموده می نشیند و یا وقتی که سخن از سهم ۵۰ درصدی ایران از دریای مازندران میشود و مسؤولین امر به جای دفاع از این حق با زیاده خواهان همصدا میشوند و در کمال ناباوری ادعا می کنند که ایران از ابتدا هم سهم ۵۰ درصدی نداشته دیگر چه انتظاری میتوان داشت . چه توقعی می توان داشت که کشورکی همچون امارات مدعی خاک ایران زمین نباشد .
باشد که روزی فرارسد که مسؤولین از مردم عقب نیفتند و دوشادوش ملت بر حقانیت خواسته ملت پابفشارند .

دو مناسبت

۱- دوم خرداد
روز دوم خرداد هم آمد و گذشت . دوم خرداد برای هم سن وسال های من روز خاصی است . چه دغدغه ها و دلهره هایی که برای آن تحمل نشد . چه زحماتی که برای به بار نشستنش کشیده نشد . دوم خرداد صرف نظر از تمام کم و کاستی ها ، فرصت سوزیها و برخی تندرویها هنوز هم که هنوز است با وجود جو و فضای خاصی که هم اکنون حاکم است اثرات و نتایج خاص خودش را دارد . و این انکار ناپذیر است . با اینکه خاتمی در آن ایام همچون شهابی در دل تاریکی درخشید و رفت اما هنوز هم امید دیدار مجددش در دل بسیاری زنده است . استقبال پرشور مردم و بخصوص جوانان در بازدیدهای خاتمی که از شهرها و اماکن دیگر همچون نمایشگاه کتاب ، مؤید این عقیده است . امید که روزی دیگر آن حماسه را بتوان رقم زد البته با این امید که با نگاهی به گذشته به رفع اشکالات و برخی کاستی ها نیز پرداخت شده باشد.
  
سیدمحمد خاتمی
 
۲- سوم خرداد
سوم خرداد روزی است که خرمشهر به دست جوانان این مرز و بوم از چنگان نیروهای عراقی آزاد شد . واقعا چه کسی فکرش را میکرد که این جوانان بتوانند در برابر دشمن تا بن دندان مسلح پیروز از میدان خارج شوند . اما افسوس که باوجودی که اعراب و عربستان حاضر شده بودند غرامت جنگ را بپردازند اما عده ای بر طبل جنگ کوبیدند و راه قدس را از کربلا دیدند . اگر چنین اصراری نمی بود شاید اکنون این مرز و بوم سرنوشتی دیگر داشت .
 
اسرای فتح خرمشهر
 

به کجا چنین شتابان ...

مدتها بود که داشتم با خودم کلنجار میرفتم که آیا وبلاگ نویسی رو دوباره شروع کنم یا نه با این که این وبلاگ رو چند وقتی بود که درست کرده بودم ولی هیچ پستی نذاشته بودم تا اینکه دیدن لینک تصاویر برنامه ای به نام مزاحمت خیابانی که از شبکه یک سیمای جمهوری اسلامی پخش شد دلیلی شد که اولین پست وبلاگ رو بنویسم . تصاویری که با هیچ یک از معیارهای ذهنی من همخوانی نداشت . من موندم که بعضی ها که ظاهرا خیلی هم ادعای مسلمانی و اسلام دارند طوری رفتار میکنن که نه تنها عملکردشون نتیجه مثبت نداره بلکه برعکس کاملا نتیجه ای منفی رو به دست میده که مصداق همون ضرب المثل که میگه یک سنگ رو یک دیوانه به چاه میندازه و صدتا عاقل نمیتونن درش بیارن . اینها با این جور به اصطلاح مچگیری ها چه چیزی رو میخوان ثابت کنن . میخوان ثابت کنن که بعضی از مردان و زنان جامعه ما دچار مشکل هستن ؟ که خوب چیز عجیبی نیست چون در تمام دنیا چنین مساله ای وجود داره و نیازی به اثباتش نیست . یا این که واقعا قصد دیگری دارن ؟ ما که بالاخره نفهمیدیم بعضی از مفاهیم دینی که تو کله پوکمون فرو کردن تو این مملکت اسلامی و چه جایگاهی داره و کاربردش چیه از جمله همین لاتجسسوا ؟!! واقعا کسی نیست به این افراد بگه که بابا خانه از پای بست ویران است ؟ چرا وقتی که اون آقای به اصطلاح سردار رو که فرمانده منطقه انتظامی هم هست با اون شش زن دستگیر کردین از اینجور تصاویر نساختین . این خیلی هنره که بیاین جلو چهارتا جوون رو بگیرین و ازشون بازخواست کنین که چرا جلو اون خانم ترمز زدن ؟ چرا وقتی اون به اصطلاح سردار رو گرفتین نیاوردینش تو تلویزیون ازش سوال کنین تو که باید مثلا حافظ جان و مال و ناموس مردم باشی این کار رو کردی ؟ آقایون به پیر به پیغمبر این کارها که به نام دین و اسلام انجام میدین نه تنها جواب مثبت نداره بلکه بدتر افراد رو از دین و مذهب زده میکنه . حالا خود دانید .
پ . ن : میدونم مطلبش بد شد ولی خوب دیگه این تصاویر بدجور اعصابمو به هم ریخت . فی البداهه نوشتم .