به کجا چنین شتابان ...

مدتها بود که داشتم با خودم کلنجار میرفتم که آیا وبلاگ نویسی رو دوباره شروع کنم یا نه با این که این وبلاگ رو چند وقتی بود که درست کرده بودم ولی هیچ پستی نذاشته بودم تا اینکه دیدن لینک تصاویر برنامه ای به نام مزاحمت خیابانی که از شبکه یک سیمای جمهوری اسلامی پخش شد دلیلی شد که اولین پست وبلاگ رو بنویسم . تصاویری که با هیچ یک از معیارهای ذهنی من همخوانی نداشت . من موندم که بعضی ها که ظاهرا خیلی هم ادعای مسلمانی و اسلام دارند طوری رفتار میکنن که نه تنها عملکردشون نتیجه مثبت نداره بلکه برعکس کاملا نتیجه ای منفی رو به دست میده که مصداق همون ضرب المثل که میگه یک سنگ رو یک دیوانه به چاه میندازه و صدتا عاقل نمیتونن درش بیارن . اینها با این جور به اصطلاح مچگیری ها چه چیزی رو میخوان ثابت کنن . میخوان ثابت کنن که بعضی از مردان و زنان جامعه ما دچار مشکل هستن ؟ که خوب چیز عجیبی نیست چون در تمام دنیا چنین مساله ای وجود داره و نیازی به اثباتش نیست . یا این که واقعا قصد دیگری دارن ؟ ما که بالاخره نفهمیدیم بعضی از مفاهیم دینی که تو کله پوکمون فرو کردن تو این مملکت اسلامی و چه جایگاهی داره و کاربردش چیه از جمله همین لاتجسسوا ؟!! واقعا کسی نیست به این افراد بگه که بابا خانه از پای بست ویران است ؟ چرا وقتی که اون آقای به اصطلاح سردار رو که فرمانده منطقه انتظامی هم هست با اون شش زن دستگیر کردین از اینجور تصاویر نساختین . این خیلی هنره که بیاین جلو چهارتا جوون رو بگیرین و ازشون بازخواست کنین که چرا جلو اون خانم ترمز زدن ؟ چرا وقتی اون به اصطلاح سردار رو گرفتین نیاوردینش تو تلویزیون ازش سوال کنین تو که باید مثلا حافظ جان و مال و ناموس مردم باشی این کار رو کردی ؟ آقایون به پیر به پیغمبر این کارها که به نام دین و اسلام انجام میدین نه تنها جواب مثبت نداره بلکه بدتر افراد رو از دین و مذهب زده میکنه . حالا خود دانید .
پ . ن : میدونم مطلبش بد شد ولی خوب دیگه این تصاویر بدجور اعصابمو به هم ریخت . فی البداهه نوشتم .